نگاهی به سیاست های پاکستان در قبال افغانستان
کاکوجان نیازی کاکوجان نیازی

مدتیست که سرو صدا ها در رسانه های داخلی و خارجی در مورد سیاست های پاکستان در مورد افغانستان مطرح است. ولی مهم این است ، باید دانست که چرا این کشور در پی بدست آوردن عمق راهبردی در افغانستان است؟ 

پاکستان از بدو تأسیس سیاست خصمانه ی خود را در افغانستان داشته و با استفاده از ضعف سردمداران قدرت در کشور توانسته همیشه با سیاست های دهشت افگنانه و سود جویانه ی خود اوضاع را در کشور مختل کرده و از آن بهره ی بزرگی ببرد. اینکه چگونه توانسته به چنین اهداف خود نایل آید ، قابل دقت است.

 پاکستان با استفاده از مهره های دست پرورده ی خود در داخل افغانستان همیشه سیاست خیلی مؤثر در همه مسایل افغانستان چه در تصمیم های بزرگ و کوچک داشته است. مهره های دست پرورده ای پاکستان را حتی میتوان در سطح وزارت خانه ها جستجو کرد که این خود میتواند سیاست بدخواهی پاکستان را در افغانستان موجه و تأثیر گذار سازد.  پس چه میتوان برداشت کرد که پاکستان از افغانستان خواهان چه است؛ پاکستان هرگز خواهان صلح و ثبات و یک دولت مقتدر در افغانستان نبوده و نخواهد بود .

 پاکستان و سیاست مداران و دستگاه استخباراتی آن کشور هیچ وقت در کوشش آوردن صلح در افغانستان نمی باشند. آنها افغانستان را منحیث یک صوبه " ایالت" که صوبه پنجم آن کشور باشد ، میدانند.

نکات بارزی که عمق راهبردی پاکستان در افغانستان را برجسته میسازد، عبارت اند از :

 

1. حمایت بیدریغ حکومت و به خصوص دستگا ه استخباراتی پاکستان از گروه های دهشت افگن.

2. مداخله ی نظامی پاکستان در افغانستان .

3. آموزش دهشت افگنان در داخل قلمرو این کشور. 

4. ایجاد اختلاف بین اقوام افغانستان.

5. ایجاد اختلافات مذهبی بین قوم های ساکن کشور ( سنی و شیعه)

 

پاکستان همچون سیاستی را در قبال افغانستان به پیش گرفته ، متاسفانه حکومت افغانستان هم ازنبود یک راهکار درست که بر مبنای آن بتواند ، سیاست تقابلی و یا تعاملی پاکستان را جوابگو باشد ، نداشته است. از همین خاطر است که پاکستان با دست باز در همه امور حکومت افغانستان مداخله کرده و هدف شوم خود را در افغانستان پیش میبرد و هیچ هراسی هم ندارد. چون میداند که سردمداران حکومت افغانستان از سیاست روشن و مبرهنی در مقابل آن کشور برخوردار نیستند. ویا اگر سیاست روشن دارند از نا گزیری نمیتوانند آنرا برملا سازند و بتاسی از آن با قاطعیت عمل نمایند .پس بر حکومت افغانستان است تایک راهکار ( پالیسی) درست را به اساس منافع ملی ترتیب داده و از آن سیاست خارجی روشن خود در مقابل دشمن و دوست منافع ملی افغانستان پیش برد. 

 

1.حمایت بی دریغ پاکستان از دهشت افگنان:

 بدین معناست که پاکستان در طول مدت بخاطر اهداف خود از گروه های مختلف دهشت افگن چه از نوع داخلی یا خارجی بوده حمایت کرده و از آنها در حمله های  انتحاری ، بمب گذاری ، انفجاری، ترور و در کل در بی ثباتی کشور ویا سبوتاژ اقتصادی  استفاده نموده است.  

 

2. مداخله نظامی پاکستان :

این به همه مردم افغانستان معلوم است که پاکستان برای رسیدن به اهداف خود در افغانستان تنها به حمایت از دهشت افگنان بسنده نکرده ، بلکه شاهد آشکارا مداخله ی نظامی ارتش آن کشور درکشور بودیم.  

پاکستان در کنار حمایت های خود از طالبان و القاعده ، صد ها نیروی ارتش نظامی خود را بر افغانستان بخاطر جنگ بر ضد جبهه ی مقاومت اعزام کرده بود ، که قسمت بزرگ قوای نظامی پاکستان در قندهار و قندز جا به جا بودند. در پهلوی ارتش زمینی آن کشور ، جنگنده های پاکستانی خط اول جنگ در تخار را بمباردمان میکردند. اکثر حمله ها که به خاطر تصرف تخار هم صورت میگرفت ، تحت فرمان جنرال های پاکستانی مستقر در قندز اجرا میگردید.

 

3. آموزش تروریست ها در داخل خاک خود :

این نکته کاملاً برملا و آشکار است که پاکستان صد ها جایگاه بخاطر تمرین خرابکارانه برای دهشت افگنان در داخل خاک خود ایجاد کرده و از آن در جهت پیشبرد تربیه وآموزش آنها استفاده مینماید. که خوشبختانه فعلاً اکثر کشور ها از آن آگاه هستند و پاکستان را منبع اصلی دهشت افگنان میدانند. ولی اینکه چقدر پاکستان را تحت فشار قرار میدهند ،این بر میگردد به راهکار آن کشور ها در قبال پاکستان و راهبرد شان در مبارزه با دهشت افگنی. 

 

4. ایجاد اختلاف بین اقوام افغانستان :

بدین معنا که از یک قوم در افغانستان پشتیبانی کرده و خود را حامی آن قوم دیگری میداند. بخاطر ثبوت این کار رهبران سیاسی و نظامی پاکستان، پیوند زیر را کافیست یک بار نگاه نمایید. با همچون کاری تفاوت و برتری ها را دربین اقوام افغانستان دامن زده و از آن بهره برداری نامشروع می نماید. در حالیکه تمام اقوام افغانستان باهم برادر و برابر اند.

 

5. ایجاد اختلاف مذهبی : 

این ترفند که پاکستان به آن دسترسی پیدا کرد، زمانی شروع شد که مجاهدین افغانستان در آن کشور مهاجر شدند. پاکستان از آن وقت به این راهکار پی برد که میتوان با استفاده از مسایل مذهبی تفرقه خیلی بزرگ را در بین اقوام مسلمان افغانستان ایجاد کرد. به همین سبب از همان اوایل جهاد شروع به تفرقه اندازی مذهبی در بین احزاب مختلف مجاهدین که در پاکستان ایجاد شده بود ، نمود. یکی را بنام سنی و دیگری را بنام شیعه از یکدیگر دور ساخت. 

پاکستان از تداوم جنگ و نا امنی در افغانستان که مسبب اصلی آن خود این کشور است نفع زیادی برد هنوزهم تلاش دارد که این کشور را از ریشه به سوی نابودی سوق دهد.

با این همه آیا پاکستان میتواند بدون دوستی ، همزیستی صلح آمیز، افغانستان را کاملا به طور فزیکی محو ویا اینکه به حیث ایالت پنجم خود در آورد؟

به هیچ صورت ، با این طرز و فکر محال است وجنون،  پاکستان نمیتواند از طریق فشار ، تمویل ، تسلیح و تربیه ی مخالفان مسلح در مناطق تحت کنترول خود ، به این اهداف دست یابد. زیرا سیاست مداران پاکستانی خود میدانند که به چنین اهدافی حتی درکوتاه مدت دست نخواهند یافت.

عوامل مهم که سیاسیون و استخبارات این کشور را وا داشته است تا به چنین حرکتی در قبال افغانستان اتخاذ نمایند ، همانا نزدیکی هند با افغانستان است زیرا از حرکات این کشور به وضوح پیداست آنان نمی خواهند که هند جزیی ترین رابطه ی همکاری با افغانستان داشته باشد که این طرز تفکر و اندیشه نزد پاکستان یک اشتباه مخض است. زیرا هند کشوریست که در هر مقطع زمانی دوستی و همکاری خود را به افغانستان به اثبات رسانیده است .از بدو پیدایش کشوری به نام پاکستان در سال 1947 میلادی که تا کنون بیش از شصت سال از عمر آن می گذرد ، بدون از دوران به ظاهر مطلوب اسلامگرایان در دوره ی حکومت جنرال ضیاالحق در اواخر دهه ی 50 و اوایل دهه ی 60 خورشیدی ، هیچگاه حکومت دلخواه اسلام گرایان که مطابق با فلسفه ی وجودی این کشور اسلامی باشد تحقق نیافته است . رقابت جیواستراتیژیک و جیواکانومیک هند و پاکستان و عدم بهره مندی پاکستان از عمق استراتیژیک در مقابله با این رقیب قدرتمند ، در برهه های مختلفی از عمر کوتاه پاکستان، روابط خارجی این دو کشور موجب بروز بحران های درخور توجهی در منطقه شده است ، حمایت پاکستان از مجاهدین افغانستان در دوران اشغال افغانستان توسط نیروی اتحاد شوروی وقت و هم چنان تلاش همیشگی پاکستان برای نفوذ بر دولت افغانستان و ایفای نقش موثر در تعیین معادلات سیاسی این کشور ، در چارچوب  همین رقابت منطقه یی قابل تبیین است. علاوه بران موضوع کشمیر و بنگله دیش در کنار مشکلات حاد آیدیالوژیک و تاریخی بین مسلمانان و هندوها ، موجب تشدید اختلاف میان پاکستان وهندوستان شده و با بروز چندین جنگ مسلحانه و سپس، بعداز هسته یی شدن پاکستان در اواخر دهه ی 90 میلادی نظم جدید امنیتی مبتنی بر بازدارنده گی هسته یی را در منطقه ی جنوب آسیا پدید آورده است . برای کشور کوچکی مثل پاکستان ، رقابت با یک رقیب منطقه یی قدرتمند مانند هندوستان بسیار دشوار است. این در حالی بود که در بعد داخلی نیز توان آنرا نداشت تاخواست بنیاد گرایان اسلامی را مبنی بر سهم گیری بیشتر در قدرت را عملی کند واز جانبی هم به مصلحت این کشور هم نبود. در عین حال سیاست مداران وبه خصوص سازمان استخباراتی آی اس آی سعی کرد در طول حیات پاکستان ، نفوذ این نیروهای تندرو را که مانع عمده ی در سیاست گزاری های پاکستان بودند به خارج از مرزپاکستان " کشمیر هند و افغانستان" متمرکز سازند.

حضور بیشتر این گروه ها، در مناطق هم سرحد با افغانستان در ایالت های خیبر پشتونخوا و بلوچستان و نزدیکی میان باشنده گان دو طرف خط  دیورند ، در زمان حضور نیروهای شوروی وقت توانست تا حدود یک دهه گروه های تندروی اسلامگرا مشغول نگه دارد. اما پایان جنگ سرد و خروج اردوی سرخ از افغانستان ، دو باره می توانست برای اسلام آباد مشکل آفرین باشد از این رو لازم بود تا هم به جهت ناتوانی مجاهدین طرفدار اسلام آباد در تشکیل یک دولت فراگیر در کابل وهم با هدف مشغول نگه داشتن دو باره ی تندروان در خارج از پاکستان ، نیروی تازه ی پا به میدان گذارد . از همین جهت طالبان به وجود آمد تا آرزو های پاکستان را تحقق بخشد.

 با این نیرنگ و سیاست نا کار آمد توانست به حیات سیاسی خویش ادامه دهد . در حالیکه اکنون این کشور به یک قدرت اتومی مبدل گشته است اما در واقع تشویش جهان را مبنی بر حفاظت نیروگاه های اتومی آن بر انگیخته است. به این معنی که بی ثباتی در این کشور به حدی رسیده است که به گزارش برخی رسانه ها امنیت تاسیسات اتومی این کشور را به مخاطره انداخته و از این بابت جهان را نگران ساخته است.

با این حال ، حالا ضرورت محسوس است که این کشور باییست به هر وسیله ی ممکن تن به دوستی ، احترام متقابل ، جلوگیری از نیرنگ های سیاسی داده و از دشمنی دیرینه ی خود با مردم مسلمان افغانستان دوری جوید ، زیرا این کشور جز از راه دوستی و حسن همجواری  با افغانستان هیچ راه و چاره ی دیگری ندارد.

پاکستان باید مسایل قومی و مذهبی را در افغانستان دامن نزند ، پایگاه های تروریستان را از آنطرف خط دیورند نابود سازد، از تندروان اسلامی به مثابه ی ابزار علیه افغانستان استفاده نکرده و براصل احترام به حاکمیت ملی ، تمامیت ارضی و همزیستی مسالمت با افغانستان مبادرت ورزد، پاکستان باید درک کند که صلح وثبات در افغانستان به مفهوم واقعی صلح و امنیت در پاکستان است ، سیاست مداران این کشور باییست حرف های علامه اقبال لاهوری عارف، متصوف وفیلسوف شرق، که روزگاری گفته بود " که اگر افغانستان نارام باشد ، این کشور به مثابه ی قلب آسیا، تمام کشور های منطقه در نا آرامی به سر خواهند برد. " در این جا لازم است توضیح داده شود که منظور از احترام به تمامیت ارضی این است که پاکستان این حق را به خود ندهد که افغانستان با کدام کشور دوستی داشته ویا نداشته باشد. افغانستان به حیث یک کشور مستقل حق دارد با هر کشوری که بخواهد در ابعاد مختلف مناسبات داشته باشد و این حق طبیعی هر کشور است. مانند اینکه هیچ حکومتی در افغانستان در بیشتر از شصت سال از عمر پاکستان نگفته که این کشور با کی دوست باشد و با کدام کشور ها دشمن ، بلکه افغانستان میخواهد که هند و پاکستان با هم نزدیک باشند و این کشور ها خصومت های دیرینه ی گذشته را فراموش کرده و صفحه ی جدیدی از حیات شان را باز نمایند و این بدون تردید به نفع این دو کشور و افغانستان خواهد بود .پاکستان باید این را فراموش کند که هیچگاهی حکومت دست نشانده ی پاکستانی را نخواهند پذیرفت زیرا مردم افغانستان ، مردم آزاده و آزادی دوست هستند و نمی خواهند در سیطره ی دیگران به زنده گی خود ادامه دهند. مردم این مرزو بوم هرگاه چنین نمی بودند ، وضع کشور شان به این حالت نمی بود این مردم، فقر، گرسنگی و هزاران بدبختی را از بدو پیدایش شان در این حطه ی از جغرافیای جهان، به نام های آریانا ، خراسان ،کابلستان ، افغانستان وغیره متحمل شدند اما آزاده گی ، عزت و وقار خویش را نسبت به هر چیز دیگر ترجیع دادند. و پاکستان نباید از برسمیت شناختن خط دیورند استفاده ی ابزاری نماید و هرگاه بخواهد موضوع خط دیورند را با افغانستان حل کند لازم است این مسله ی مهم از طریق یک همه پرسی میان اقوام دو طرف خط با میانجیگری سازمان ملل متحد حل شود، زیرا هیچ نظامی در افغانستان این حق را به خود نداده است تا در این باره با حکومت های پاکستان معامله نماید . و این را هم نباید فراموش کرد طالبان افغانستان هم که اگر در قدرت باشند به این معامله دست نخواهند زد. دولت پاکستان باییست صادقانه به حکم وجدان ، دور از نیرنگ های استخباراتی در مبارزه با تروریزم در منطقه گام بردارد تا بدینوسیله نه کودک افغان کشته شود ونه کودک پاکستانی و نه عسکر اروپایی و یا امریکایی که به این هدف وارد منطقه گردیده اند.

به این ترتیب این کشور میتواند ، لکه ی بد نامی بین المللی را به مثابه ی حامی تروریزم ، تربیت گاه هراس افگنان در جهان ، از خود دور کرده  و خوشبختی خود را در بدبختی دیگران نه بیند. زیرا با این راهکار هیچگاهی روی خوشبختی را نخواهند دید.


September 29th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات